جدول جو
جدول جو

معنی شلنگ انداز - جستجوی لغت در جدول جو

شلنگ انداز
(اِ کُ نَنْ دَ / دِ)
آنکه با گامهای بلند رود. (یادداشت مؤلف).
- شلنگ اندازان رفتن، شلنگ انداز رفتن. (یادداشت مؤلف). رجوع به ترکیب زیر شود.
- شلنگ انداز رفتن، با قدمهای بسیار بلند رفتن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شلنگ اندازی و شلنگ انداختن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ لَ / شِ لِ /لَ اَ)
رفتن با گامهای بلند و پای انداز. (از یادداشت مؤلف). رجوع به شلنگ انداختن شود
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ اَ)
آنکه خدنگ می اندازد. خدنگ افکن. تیرانداز:
شهری که همچو سکندر سپهبدان دارد
سنان گذار و کمندافکن و خدنگ انداز.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
سنگ انداختن، انداختن (مطلقا)، کسی که با فلاخن سنگ اندازد، قلاب سنگ فلاخن، سوراخهایی که در زیر کنگره های دیوار قلعه میساختند تا چون دشمن نزدیک آید سنگ و خاک و آتش و غیره بر سرش ریزند، کسی که شب و روز شراب نوشد دایم الخمر، جشنی که در آخر ماه شعبان بر پا میداشتند و بسیر و گشت می پرداختند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنگ انداز
تصویر چنگ انداز
متجاوز
فرهنگ واژه فارسی سره
سنگ افکن، کلوخ انداز، محل پرتاب سنگ (در دژها و قلعه ها) ، سنگ رس (مسافت) ، مانع تراش، جشن آخر ماه شعبان
فرهنگ واژه مترادف متضاد